جدول جو
جدول جو

معنی عید کردن - جستجوی لغت در جدول جو

عید کردن
(مَ شُ دَ)
عید گرفتن. جشن به پا کردن، عید فطر و یا اضحی گرفتن:
چرخ بر من عید کرد و هر مهم
ماه نو صاع تهی بنمود و بس.
خاقانی.
بر دل ما عید کرد اندوه تو وز صبر ما
هرچه فربه دید ناگه کشت و قربان تازه کرد.
خاقانی.
شد شام و ندیدم رخ او آه ندیدم
فردا نکنم عید که شب ماه ندیدم.
ملا نسبتی تهانیسری (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عاید کردن
تصویر عاید کردن
حاصل کردن، به دست دادن، رساندن، درآمد داشتن، سود بردن، فایده دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صید کردن
تصویر صید کردن
جانوری را شکار کردن، اشکردن، اصطیاد، شکردن، شکریدن، اقتناص، بشکریدن، شکاریدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عهد کردن
تصویر عهد کردن
شرط کردن، پذیرفتن کاری یا شرطی، پیمان بستن
فرهنگ فارسی عمید
(غَ وَ)
تبعید. نفی بلد کردن. اخراج بلدکردن. کسی را جلای مکان یا وطن فرمودن، (اصطلاح حقوقی) نوعی مجازات، چنانکه کسی را بنا بدستور محاکم دادگستری و یا سایر مراجع صلاحیت دار از شهر یا ناحیه ای اخراج کردن و یا شخص محکوم را مجبور ساختن که در محل خاصی در مدت محدودی سکونت اختیار کند
لغت نامه دهخدا
تصویری از بعید کردن
تصویر بعید کردن
روانه کردن، پنهان شدن روانه کردن، خود را غایب کردن پنهان شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیب کردن
تصویر عیب کردن
نکوهیدن خرده گرفتن ظاهر کردن خطا و گناه کسی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقد کردن
تصویر عقد کردن
منعقد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
شکردن شکار کردن اندر آن مرغ خانگی نپرد زانکه باز از هوا ورا شکرد (سنائی) شکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شید کردن
تصویر شید کردن
ریا و تزویر کردن، سالوسی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عهد کردن
تصویر عهد کردن
پتیستادن پیمان کردن پیمان کردن شرط کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
کسی را از شهر و دیاری وی راندن نفی بلد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
اخراج کردن، طرد کردن، راندن (از موطن)
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
إبعادٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
Exile
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
exiliar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
изгонять
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
verbannen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
виганяти
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
wypędzać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
جلاوطن کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
নির্বাসিত করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
kufukuza
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
sürgün etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
추방하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
追放する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
esiliare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
निर्वासन करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
mengasingkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
เนรเทศ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
verbannen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تبعید کردن
تصویر تبعید کردن
לגרש
دیکشنری فارسی به عبری